قبل از كورش بزرگ سه پادشاه هخامنشي حكمراني كردند و كورش كه در غرب معروف به سيروس است كورش دوم است كه باب جديدي در تاريخ عالم باز كرد
بلاشك كورش از نوابغ روزگار است و نظرش بلندتر از آن بوده كه به جهانگيري اكتفا كند بلكه خواسته در عالم اساس تمدن جديدي نهد تا كليه اقوام از زير بار ظلم و ستم نجات يافته در كمال آزادي و آسايش زندگي كنند
از اين سبب است كه ملل قديم او را نجات دهنده ناميدند
اوضاع داخلي ماد موجب شد كه كورش بر عليه آستياك (رهبر ماد) قيام كند. لشكر پادشاه ماد در جنگ پاسارگاد مغلوب شده و در پي اين قضيه سپاهيان استياك بر او شوريده و وي را تسليم كورش كردند و كورش نسبت به او اذيت و آزار روا نداشت
شكست آستياك و پيشرفت قوم پارس پادشاه ليدي را در انديشه انداخت و قصد جنگ با كورش نمود بنابراين با متحدين مصري و يوناني خود وارد مذاكره شد اما كورش به او مهلت نداد و با لشكر خود وارد سارد شد
در اين خصوص نقل كرده اند كه لشكر ايران موقعي كه وارد سارد شد پادشاه ليدي قصد كشتن خويش و خانواده خود را بوسيله آتش داشت اما به دستور كورش آتش را خاموش كردند و او را نجات دادند
در سال 539 قبل از ميلاد كورش عزم تسخير بابل آن شهر پر افتخار قديم را نمود براي اين مقصود چون گرفتن آن شهر به محاصره و حمله ممكن نبود كورش مجراي فرات را تغيير داد و از مجراي قديم فرات وارد بابل شد
كورش معابد بابليان را محترم شمرد، قتل و غارت را منع كردو چون شخصا وارد پايتخت بابليها شد اهالي به استقبال وي شتافته او را نجات دهنده خود خطاب كردند
كورش مذهب و آداب ملت خويش را بر احدي تحميل نكرد. بيانيه كورش در بابل واقعه مهمي در تاريخ انسانيت است
سرانجام كورش:
طوايف صحرا نشين آسياي ميانه حدود شرقي كشور شاهنشاهي را عرصه تاخت و تاز قرار دادند كورش به جنگ با آنها شتافت و در بين نبرد كشته شد
جنازه او را در در پاسارگاد بخاك سپردند